معنی ویتامین انگور

حل جدول

ویتامین انگور

آ، ب، ث


ویتامین موز

موز حاوی ویتامین ث، ویتامین ب6 و پتاسیم هستند،

لغت نامه دهخدا

ویتامین

ویتامین. (فرانسوی، اِ) (از: ویتا، زندگی، لاتینی + مین = منبع، فرانسوی) (اصطلاح پزشکی) ماده ای که به مقدار بسیار کم وجودش برای رشدونمو و نگهداری و اعمال و اعضای بدن ضروری است و فقدانش موجب بروز اختلالات مخصوص می گردد. چون بدن قادر به تهیه و ساختن ویتامین نیست علیهذا بایستی از خارج ضمن سایر غذاها به بدن برسند. امراض ناشی از فقدان ویتامین را آویتامینوز گویند. (فرهنگ فارسی معین). موادی که انسان وسایر حیوانات قادر به ساختن آنها نیست و وجودشان ولو به مقدار بسیار کم (در حدود110000000 وزن جیره ٔ غذای روزانه) برای رشد و نگهداری و بالاخره اعمال اعضای بدن لازم است. ویتامین ها را برحسب محلول بودن آنها در روغن یا در آب به دو دسته تقسیم می کنند و تعداد هردسته را با حروف الفبای فرانسه نام گذاری کرده اند:
الف) ویتامین های محلول در چربی:
1- ویتامین A: این ویتامین عامل نمو بدن و عامل ضد خشکی قرنیه ٔ چشم است. کم شدن یا فقدان این ویتامین در نزد انسان ابتدا منجر به شب کوری و بعداً مبدل به خشکی قرنیه ٔ چشم و کوری کامل می شود. این ویتامین در هویج و زرده ٔ تخم مرغ و شیر و سبزی ها و چربیهای حیوانی (کره، روغن، کبد ماهی مورو) به مقدار زیاد موجود است. فقدان ویتامین A در بدن سبب کم شدن گلبولهای قرمز و پلاکت ها و خراب شدن نسج پوششی و شاخی بدن نیز می شود و ضایعات عصبی نیز می دهد. ویتامین A از یک ماده ٔ رنگی موسوم به کاروتن به فرمول H56 C40 مشتق است و احتیاج روزانه ٔ انسان به ویتامین A در حدود0/5 میلی گرم است.
2- ویتامین D: عمل این ویتامین در بدن، آهکی کردن استخوان هاست و فقدان آن در بدن سبب بیماری نرمی استخوانها می شود.این ویتامین متابولیسم آهک و فسفر را در بدن (خون، استخوان، دندان) تنظیم میکند و نسبت cap را که مساوی 0/7 است نگهداری می کند. مقدار مورد احتیاج ویتامین D روزانه معادل با 1100 میلی گرم است. یک نوع استرول گیاهی موسوم به ارگوسترول بر اثر نور آفتاب و مخصوصاً اشعه ٔ ماوراء بنفش تبدیل به ماده ای می شود موسوم به کالسیفرول که دارای خاصیت ضد راشیتیسم بوده و دارای ویتامین D2 می باشد. ویتامین D در گوشت و زرده ٔ تخم مرغ و شیر و کره و روغن کبد ماهی مورو همراه ویتامین A و روغن نارگیل به تنهایی یافت میشود.
3- ویتامین E: این ویتامین باعث نمو کار اعضای تناسلی و عمل توالد و تناسل می شود. فقدان آن در حیوان نر سبب کوچک شدن بیضه ها و در حیوان ماده باعث عقیم شدن آن می شود. حیوان آبستن بر اثر فقدان آن سقط میکند و اختلالات عصبی و عقلانی می دهد. این ویتامین در جوانه ٔ گندم و ذرت و برگ کاهو و کلم و شبدر وجود دارد وعامل شیمیایی آن موسوم به آلفاتوکوفرول است. مقدار مورد احتیاج آن روزانه یک میلی گرم است.
4- ویتامین K: این ویتامین عامل ضد خونریزی است و فقدانش با یرقان ارتباط دارد.فقدان این ویتامین زمان انعقاد خون را خیلی طولانی می کند. عمل ویتامین K درست شدن پروترومبین خون به میزان طبیعی در کبد است. برای جذب این ویتامین وجود صفرا در روده ضروری است. در یرقان انسدادی علت خونریزی کمبود و یا فقدان جذب ویتامین K از روده هاست چون صفرا برای جذبش لازم است. این ویتامین در برگ بلوط و اسفناج و کلم و توت فرنگی و گوجه فرنگی و روغنهای نباتی و روغن کبد خوک بیشتر وجود دارد.
ب) ویتامین های محلول در آب:
1- ویتامین B1، این ویتامین را آمریکایی ها ویتامین F نیز می نامند و به آنورین و تیامین نیز موسوم است. این ویتامین برای جلوگیری و درمان مرض بری بری میباشد. این مرض یک نوع فلجی است که از پاها شروع می شود و بعد به دست ها سرایت می کند و اگر بیماری طول بکشد فلج به عضلات سینه و دیافراگم هم میرسد. این بیماری در نزد مرغها بر اثر تغذیه با برنج پوست کنده تولید می شود. کازیمیر فونک از پوست برنج این ویتامین را به دست آورد. در کاهو و کلم و اسفناج و سیب زمینی و گوشت تازه وپوست برنج و سبوس گندم و جو و پرتقال و گوجه فرنگی این ویتامین یافت میشود. مخمر آبجو نیز به مقدار زیاددارای این ویتامین است. در اشخاص بالغ این ویتامین عامل حمایت و تعادل سلسله ٔ اعصاب و ضد اوجاع عصبی است. مقدار موردلزوم روزانه ٔ آن 1/5 میلی گرم است.
2- ویتامین B2: این ویتامین به نام لاکتوفلاوین نیز موسوم است و در نمو حیوانات جوان مؤثر است و فقدان آن سبب اختلال سوخت گلوسیدها و توقف نمو می شود. ویتامین B2 در متابولسیم آهن و تنفس سلولی نیز دخالت دارد. سابقاً گمان میکردند که فقدان ویتامین B2 تولید مرضی به نام پلاگر می کند ولی در سنوات اخیر معلوم شد که مرض پلاگر مربوط به فقدان ویتامین دیگری موسوم به ویتامین ppمی باشد. ویتامین B2 در زرده و سفیده ٔ تخم مرغ و شیر وجگر و سبزیجات و گل کلم و برگ چغندر و جوانه های غلات و مخمر آبجو و اسفناج همراه با ویتامین B1 می باشد. مقدار موردلزوم روزانه ٔ آن نیز 1/5 میلی گرم است. در مواد مختلف همراه ویتامین B2 همیشه چند عامل ویتامین دیگر نیز موجود است.
3- ویتامین B6: این ویتامین به نام آدرمین و پیریدوکسین نیز موسوم است. فقدانش سبب جراحات جلدی، ریزش موها و خراشهای پوست بدن است.عمل این ویتامین در متابولیسم انساج و در تولید گلبولهای قرمز خون است. این ویتامین در گوشت ماهی و جگرو مخمر آبجو و پوست برنج و سبوس گندم و جو فراوان است. مقدار موردلزوم روزانه ٔ آن 2 میلی گرم است.
4- ویتامین B4: این ویتامین به نام آدنین نیز موسوم است و در نگهداری و تعادل مقدار گلبولهای سفید چندهسته مؤثر است.
5- اسید پانتوتنیک: این ماده در اکثر انساج حیوانی و گیاهی وجود دارد و در متابولیسم انساج مؤثر است. فقدانش سبب ناراحتی های کبدی و التهابات مجاری تنفسی و التهابات معده و روده می شود و به علاوه فقدانش مواد رنگی موها را از بین می برد.
6- ویتامین H: این ویتامین به نام پیوتین نیز موسوم است و بیشتر در زرده ٔ تخم مرغ موجود است و در پوست برنج و مخمر آبجو و کبد و قلوه و مغز فراوان است. عمل این ویتامین در برابر آلبومین سفیده ٔ تخم مرغ متوقف می شود. فقدان این ویتامین موجب پیدایش ضایعات پوستی (به صورت فلس های خشک) و تولید زخم روی زبان و پیدایش لکه های رنگی قرمز یا خاکستری بر روی پوست می شود. مقدار مورد احتیاج روزانه ٔ آن 0/1 میلی گرم است.
7- ویتامین B12: این ویتامین در کم خونی ها مؤثر است و ترکیب آن با اسید فولیک که به اسامی مختلف است در رفع کم خونی ها خیلی مفید و در عصاره ٔ جگر زیاد است. مقدار مورد احتیاج روزانه ٔ آن 10 تا 50گاما می باشد.
8- ویتامین B15: ویتامینی است که به تازگی کشف شده و هنوز اختصاصاتش به خوبی شناخته نشده اند.
9- ویتامین Pp: این ویتامین در سال 1937م. به طور خالص تهیه شد و ضد مرض پلاگر است. فقدان آن درد مفاصل و عوارض جلدی (پلاگر) تولید می کند که در آن پوست ابتدا قرمز می شود و بعداً تاول زده و زخم می شود و به علاوه نوعی جنون تولید می کند. این ویتامین درزرده ٔ تخم مرغ و گوشت و جگر و سبزیجات و مخمر آبجو وشیر و گوجه فرنگی فراوان است. مقدار احتیاج روزانه ٔ آن 10 تا 15 میلی گرم است.
10- ویتامین K یا ویتامین ضد خون رَوی:که فقدانش سبب کندی انعقاد خون می شود و خونریزی زیاد می دهد. این ویتامین در جگر و هویج و زرده ٔ تخم مرغ و گوجه فرنگی موجود است. مقدار مورد احتیاج روزانه یک میلی گرم است.
11- ویتامین P: این ویتامین به نام سیترین یا هسپریدین نیز موسوم است و همراه ویتامین C در اکثر میوه ها موجود است و فقدان آن سبب ازدیاد قابلیت نفوذ رگهای موئین و ضایعات دیواره ٔ این عروق می شود و بالنتیجه سبب خونریزیهای جلدی می شود. مقدار موردلزوم روزانه ٔ آن در حدود 50میلی گرم است.
12- ویتامین C یا اسید آسکوربیک: ضد مرض اسکربوت است. اسکربوت مرضی است که علائم آن خونریزی های زیر جلدی و زیراستخوانی و داخل مفصلی وورم لثه است و به علاوه فقدان این ویتامین در اطفال تولید مرضی به نام بارلو می نماید که ابتدا سبب کم خونی و سپس خونریزی خصوصاً هماتوری (وجود خون در ادرار) می شود و به علاوه فقدانش سبب توقف نمو اطفال است و تولید ضایعات دندانی و سستی استخوانها می کند و بدن دچار ضعف عضلانی می شود. مسمومیت ها و عفونت ها و بیماریهای تب دار سبب کم شدن ویتامین C می شود و بر اثر کم شدن ویتامین C مقاومت بدن بطورکلی در برابر عفونت ها و سموم کم میشود. ویتامین C برای بچه ها و جوانها لازم است و خیلی کم مقاومت است و بر اثر اکسیداسیون و خشک شدن و 100 درجه حرارت از بین میرود. این ویتامین در اکثر سبزیجات و میوه های تازه خصوصاً مرکبات و گوجه فرنگی و هویج و کلم و سیب زمینی و شیر و جگر فراوان است. مقدار مورد احتیاج روزانه ٔ آن 75 میلی گرم است. (از فرهنگ فارسی معین).


انگور

انگور. [اَ] (اِ) میوه ٔ رز. میوه ٔ مو. این میوه بصورت یک خوشه ٔ مرکب از دانه هاست که هریک را حبه یا دانه ٔ انگور گویند و آنها بشکل کروی، بیضوی، تخم مرغی برنگها و به اندازه های مختلف اند. (فرهنگ فارسی معین). عنب. در خبر است که آدم و حوااول چیزی که در بهشت تناول کردند انگور بود لاجرم درعیش و نشاط افتادند و آخر آنچه خوردند گندم است ناچار درهای غم و غصه بر روی روزگار خود گشادند از اینجاست که گفته اند انگور سبب شادی و راحت است و گندم مایه ٔ اندوه و محنت. (آنندراج). این میوه از قدیمترین روزگار در ایران وجود داشته و دارای انواع مختلف بوده است چنانکه آذربایجان و قزوین هم اکنون هریک هشتاد نوع انگور دارد. (از یادداشت مؤلف): زمین و آب و هوای فلسطین با تاک کمال موافقت را داشته و دارد و انگور آنجا از جمله میوه های نیک و مقبول است. (از قاموس کتاب مقدس):
نقل ما خوشه ٔ انگور بود ساغر سفج
بلبل و صلصل رامشگر و بر دست عصیر.
ابوالمثل (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 62).
این تیغ نه از بهر ستمکاران کردند
انگور نه از بهر نبیذ است بچرخشت.
رودکی.
انگور و تاک او نگر و وصف او شنو
وصف تمام گفت زمن بایدت شنید.
بشار مرغزی.
همچو انگور آبدار بدی
نون شدی چون سکج ز پیری خشک.
لبیبی.
انگور چو ماه است و سیاه است و عجب نیست
زیرا که سیاهی صفت ماهروان است.
منوچهری.
بدهقان کدیور گفت انگور
مرا خورشید کرد آبستن از دور.
منوچهری.
تاک رز از انگور شد گرامی
وز بی هنری ماند بید رسوا.
ناصرخسرو.
مه گرچه دهد نور به انگور ولکن
زان خوشه ٔ انگور ندارد که تو داری.
سیدحسن غزنوی.
میوه های لطیف طبع فریب
از ری انگور از سپاهان سیب.
نظامی (هفت پیکر ص 293).
زانکه در خوان چنین میوه ضرورت باشد
مثل شفتالو و تالانه و انگور و انار.
بسحاق.
شراب کهنه ٔ ما شیره گشت از واژگون بختی
اگر زینسان بماند هفته ای انگور می گردد.
طالب آملی.
اقسام انگور: اُلَّقی. انگشتک عروس. انگشت عروس. انگشت عروسان. بیدانه. بیدانه ٔ قرمز. جرثی. جفن. جوزه. چفته. حسینی. خایه ٔ غلامان. خلیلی. رازقی. ریش بابا. زیتونی. اصابعالعذاری. سرانگشت. سرخک. شانی (شاهانی). صاحبی. طایفی. عسکری. عیون البقر. غربیب. فخری. کره رو. گرده شانی. گلین بارماغی. گوری. لعلی. مثقالی. ملاحی (ملایی). موش پستان (میش پستان). یاقوتی. یزندای (یزندایی).
- انگورپزان، حرارت هوا گاه رسیدن و پختن انگور. گرمی که در هوا پدید آید پختن و رسانیدن انگور را. زمان رسیدن انگور. (یادداشت مؤلف).
- انگورچینی، عمل چیدن انگور. قطف. (از یادداشت مؤلف).
- انگور دادن، بار دادن رز. ثمر دادن تاک:
زکوه مال به در کن که فضله ٔ رز را
چو باغبان ببرد بیشتر دهد انگور.
سعدی (گلستان).
- انگورکش، کشنده و حمل کننده انگور:
از بسکه درین راه از انگور کشانند
این راه رز ایدون چو ره کاهکشان است.
منوچهری.
- انگورکوب، آنکه یا آنچه انگور را کوبد:
ندادی اگر شیره انگورکوب
شدی ریشه ٔ تاک در زیر چوب.
طغرا (از آنندراج).
- امثال:
انگور از انگور رنگ گیرد. (امثال و حکم دهخدا)، هم نشین در هم نشین اثر گذارد:
نام خرد و فهم نکو ما ز توبردیم
انگور ز انگور برد رنگ و به از به.
منوچهری (امثال و حکم دهخدا).
از من خوی خوش گیر از آنکه گیرد
انگور از انگور رنگ و آرنگ.
مظفری.
مرا از فتح ایشان فتح شد عزم
چو انگوری که گیرد رنگ از انگور.
(از امثال و حکم دهخدا).
مکن با بدآموز هرگز درنگ
که انگور گیرد ز انگور رنگ.
نظامی.
انگور خوب نصیب شغال (کفتار) می شود، در جایی که چیزی خوب بدست ناسزاواری افتد گویند. (امثال و حکم دهخدا).
انگور را در چفته می خورد (فلان...)، از این مثل در ظاهر از ممثل تعظیم و تفخیم بعمل آید و در معنی به شغال تشبیه میشود. (از امثال و حکم دهخدا).
انگور نوآورده ترش طعم بود
روزی دو سه صبر کن که شیرین گردد.
سعدی (از امثال و حکم دهخدا).
تو انگور خور ز باغ مپرس (ببوسه سیب ذقن گفتمش ز گلشن کیست، کمال گفت...).
کمال (از امثال و حکم دهخدا).
|| توسعاً، رز. درخت انگور. (یادداشت مؤلف). رز. تاک. کرم. میو. میوانه:
شاخ انگور کهن دخترکان داد بسی.
منوچهری.
و رجوع به رز و گیاه شناسی گل گلاب ص 162 شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

ویتامین

فرانسوی بر گرفته از لاتینی به آرش زندگی زیوین (اسم) ماده ایکه بمقدار بسیار کم وجودش برای رشد و نمو و نگهداری و اعمال و اعضای بدن ضروری است و فقدانش موجب اختلالات مخصوص میگردد و چون بدن قادر به تهیه وساختن ویتامین نیست علیهذا بایستی از خارج ضمن سایر غذاها به بدن برسند امراض ناشی از فقدان ویتامین را آویتامینوز گویند.

گویش مازندرانی

انگور

انگور

فرهنگ عمید

انگور

میوۀ خوشه‌ای با دانه‌های آب‌دار و شیرین به رنگ‌ها و انواع گوناگون،
درخت این میوه، تاک، مو، رَز،
* انگور عسکری: (زیست‌شناسی) نوعی انگور که دانه‌های ریز و پوست نازکِ سبز دارد،
* انگور صاحبی: (زیست‌شناسی) نوعی انگور که دانه‌هایش درشت و سرخ‌رنگ است،
* انگور خلیلی: (زیست‌شناسی) نوعی انگور که دانه‌های آن درشت‌تر از انگور عسکری است،
* انگور یاقوتی: (زیست‌شناسی) نوعی انگور که دانه‌هایش ریز، گرد، سرخ‌رنگ، و به‌هم‌چسبیده است،


ویتامین

ترکیبات آلی مختلفی که در اغلب مواد غذایی وجود دارد و به دلیل نقش موثر در فرایندهای سوخت‌وساز بدن، کمبود هر یک از آن‌ها می‌تواند موجب ضعف و سستی و گاه بیماری شود،

فرهنگ معین

ویتامین

[فر.] (اِ.) مواد مخصوصی که در اغذیه مختلف وجود دارند و وجود آن ها در جیره غذایی کاملاً ضروری است و کمبود آن ها منجر به امراض مختلفی می شود. ویتامین ها انواع بسیار دارند: آ، ای، ب 1، ب 2، ب 6، ب 12، ب کمپلکس، ث، د، کا و غیره. [خوانش: (تُ) [فر.] (اِ.)]

تعبیر خواب

انگور

خوردن انگور سیاه به وقت خود غم و اندوه بود و بی وقت، ترس و بیم بود. معبران گفته اند: به عدد هر انگور که خورده بود زخم چوب یاتازیانه بر او زنند و خوردن انگور سفید به وقت خود نعمت و خیر دنیا بود، بیش از آن که امید دارد و به غیر وقت، دلیل کند که از دهان خداوند خوب سخن خیری بیرون آید و دلیلش بر حرف و مال بود. اگر انگور سرخ بیند همین دلیل کند. - حضرت دانیال

انگور سیاه و سفید به وقت خود و بی وقت، بر سه وجه بود. اول: فرزند نیک، دوم: علم فرائض، سوم: مال حلال. و فشردن انگور در خواب هم آن حضرت فرماید: بر سه وجه بود، اول: مال باخیر وبرکت، دوم: فراخی نعمت، سوم: از قحط و بلاامان یافتن. - امام جعفر صادق علیه السلام

اگر کسی بیند که انگور بر معصر چوبین همی فشرد، دلیل که خدمت پادشاه ستمگر کند. اگر بیند که آن معصر، از خشت و گل بود، دلیل که خدمت پادشاه بادیانت کند. اگر معصر از خشت پخته یا از گچ و سنگ و آهک بود، دلیل که خدمت پادشاه با سیاست و با هیبت کند. اگر بیند که انگور در طشت همی فشرد، دلیل که خدمت زنی بزرگ کند. اگر بیند که انگور در کاسه همی فشرد، دلیل که خدمت شخصی خسیس کند. اگر بیند که انگور همی فشرد و شیره های آن در خم ها همی جمع کرد، دلیل که از جهت خود، مال بسیار به سبب پادشاه حاصل کند. اگر بیند که انگور در معصر با اهل و عیال می فشرد، دلیل که او را و عیال او را در خدمت پادشاه منفعت رسد. اگر بیننده خواب در ضرر خدمت پادشاه نباشد، دلیل که کاری از سبب مردی حاصل کند. - جابر مغربی

واژه پیشنهادی

ویتامین انعقاد

ویتامین کا


ویتامین A

رتینول بیشتر در سبزیجاتی ازقبیل هویج و جعفری ...

فارسی به عربی

ویتامین

فیتامین

معادل ابجد

ویتامین انگور

794

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری